بوی خیانت داخلي در ماجرای قطع گاز استان‌هاي شمالي

برخی شواهد حکایت از آن دارد که ماجرای ترکمنستان و قطع گاز مناطق شمالی کشور محصول یک جریان‌سازی سیاسی در داخل کشور بوده است .

اخیرا یکی از مقامات مسوول کشورمان از ماجرای مذاکرات خصوصی برخی افراد داخلی کشور با مقامات ترکمنستان برای قطع گاز ایران خبر داده است .

وی گفته است: اطلاعات موجود بیان‌گر برگزاری نشست‌هایی از سوی این جریان با مقامات ترکمنستان است که قول همکاری برای قطع گاز ایران را داده‌اند.

مقامات ترکمنستان در این نشست‌ها در قبال جریان‌سازی سیاسی به نفع این افراد قول گرفته‌اند که از نفوذ آنان برای عقد قرارداد فروش گاز با دو برابر قیمت به ایران بهره‌مند شوند.

 

رئیس‌جمهور كه پس از بازگشت از مازندران گفته بود:

ادامه نوشته

عمده ترین عوامل انحراف مشروطیت (20)

بر اساس چارت تشكيلاتي «بيت العدل» اسرائيل درارتباط كامل با اياديان امرالله است و داراي مشاورين و معاونين قاره اي است. محفل ملي ايران در هر استان يك محفل استاني داشت كه پس از آن محفل شهرستان و محفل ده قرار مي گيرد. هريك از محافل داراي حداكثر 9 نفر عضو و لجنه هايي با عناوين زير بودند:
مطبوعات، سمعي و بصري، نشر نفحات الله، ورقا وتزييد، معلومات، معارف آهنگ بديع، اخبار امري، حيات، امأالرحمن، خيانات نوزده روزه، گلستان موسيقي، نشر آثار امري و غيره. هر «لجنه» داراي چند «هيئت» و هر هيئت داراي چند «كميسيون» است.
پس از كنفرانس لندن و انتخاب «بيت العدل حيفا» گروهي از بهائيان، اين كنفرانس و بيت العدل حيفا به رياست «روحيه ماكسول» را بي اعتبار دانستند و يك امريكايي به نام چارلز ميسن ريمي را به عنوان جانشين شوقي افندي و رهبر بهائيان معرفي كردند و تحت عنوان ريمي ها از بهائيان جدا شدند.
چارلز ميسن ريمي فرزند يك كشيش كليساي اسقفي بود كه در سال 1874 ميلادي در يكي از شهرهاي حاشيه رودخانه «مي سي سي پي» امريكا به دنيا آمد. او كه تحت تعليمات كليساي اسقفي امريكا پرورش يافته بود، از دوستان بسيارنزديك
ادامه نوشته

اختلافات وانشعابات (19)

شوقي افندي خود را «ولي امر الله» خواند و رئيس «بيت العدل» معرفي كرد. او در دارالفنون باليون لندن تحصيل كرده و مستقيماً تحت پرورش و تربيت انگليسي ها رشد كرده بود.
شوقي افندي با شعار برابري زن و مرد دستور برداشتن حجاب را صادر كرد و ازآنجا كه ايران را خاستگاه «بهائيت» مي دانست به پيروان خود سفارش كرد كه كوشش كنند تا اين روش قبل از هرجا در تهران و ايران رايج گردد.
شوقي افندي كه در سال 1300 شمسي، يعني اولين سال به قدرت رسيدن رضاخان به رهبري «بهائيت» برگزيده شده بود و در سال 1336، يعني شانزدهمين سال سلطنت محمدرضا پهلوي مرد.
براساس وصيت و دستورات عبدالبهاء بايد رهبري بهائيت در خاندان «شوقي افندي» به صورت موروثي باقي مي ماند، اما برخلاف پيش بيني بهاءالله و عبدالبهاء، شوقي صاحب فرزند نشد. به همين سبب ... .
ادامه نوشته

ولی امر جدید بهائیان ارتدکس (18)

ولی امر جدید بهائیان ارتدکس (که بیت العدل فعلی را غیر قانونی و بدلی می دانند) از سوی ولی امر سوم آنها( یعنی جوئل برای مارانجلا) در ششم می 2007تعیین گردید.
این ولی امر جدید که ولی امر چهارم بهائیان ارتدکس( که خود را بهائیان حقیقی می نامند )می باشد ،یک ایرانی بنام نصرت الله بهره مند است که ساکن استرالیاست...
قابل ذکر است بهائیان ارتدکس که از سوی بیت العدل دراسرائیل طرد شده اند معتقدند طبق


الواح وصایای عبدالبها بیت العدل بدون ولی امر غیر مشروع و باطل است و باید دائما ولی امر وجود داشته باشد تا تفسیر و تبیین متون بهائی که فقط از اختیارات ولی امر است دارای متولی باشد...در متنی که مارانجلا به عنوان تعیین ولی امر چهارم نوشته ،آمده است:

"آگاه باشید که ... .
ادامه نوشته

فیلمی جنجال بر انگیزاز دو كارگردان يهودی!

دو نفر فیلم ساز یهودی به نام های آصف شفیر و نعیما پیریتز ( Naama Pyritz & Asaf Shafir) با الهام گیری از تشکیلات بسته و اسرار آمیز بهائیت فیلم مستندی تحت عنوان بهائیان در همسایگی یا حیات خلوت من( Bahais in my backyard )ساخته اند که در بیست و سومین فستیوال بین المللی فیلمهای مستند که در تابستان سال جاری در اسرائیل برگزار گردید به نمایش در آمد و سر و صدای فراوان به پا کرد...


آصف شفیر تهیه کننده فیلم سالها در منزلی در کنار تپه ای در حاشیه کوه کرمل در شهر حیفا که در روبروی آن، سه ساختمان عظیم سفید رنگ مربوط به تشکیلات جهانی بهائیت احداث شده است زندگی می کرده و همواره مایل به کسب اطلاع از درون این ساختمانها و کشف اسرار درونی آنها بوده است.
زمانی که وی شاهد احداث ساختمانهای عظیمی در طبقات زیر زمینی این تپه بوده مصمم میگردد با همکاری دوستش نعیما به این اسرار پی ببرد.
تلاش این دو نفر برای کشف اسرار درونی ساختمانهای بهائیت ، منجر به تهیه این فیلم مستند شده است.
در این فیلم با اشاره به بعضی جملات منقول از رهبران بهائی شامل وحدت ادیان و انسانها(وحدت عالم انسانی) ، تلاش برای صلح جهانی ، نفی جنگ و بکارگیری اسلحه، عدم دخالت در کار حکومت و سیاست و امثال آن ، به کشف عملکرد و شیوه رفتاری بهائیان می پردازد.
اولین سؤال برای او زمانی پیش می آید که وی متوجه می شود که این ساختمانها و تشکیلات ،یک مجموعه قلعه گونه دارای زیر زمین و سازه های ضد حملات اتمی می باشد که بنظر نمی رسد یک محل روحانی متعلق به یک تشکیلات دینی باشد.
در ادامه این تحقیقات این دو نفر بارها به عنوان توریست به بازدید باغ های بهائی که در روی این تپه احداث شده می روند تا بلکه راهی به درون ساختمانها بیابند ولی هر بار مأیوس تر از گذشته بر میگردند.


2- این دو نفر متوجه اختلافات درونی بهائیت نیز می گردند و با نوه محمد علی افندی برادر عباس عبدالبهاء که جانشین واقعی عباس بود ولی به همراه اعضای خانواده اش توسط عباس مطرود گردیدند مصاحبه می کند. این خانم مسن که "نگار "نام دارد هم اکنون به عنوان یک بهائی منتقد تشکیلات بیت العدل بهائیت در شهر حیفا زندگی می کند و این تشکیلات گسترده را نماینده و معرف یک نظام دینی که داعیه صلح و برادری دارد نمی داند.

ا دامه این تحقیقات منجر به کشف ارتباط میان تشکیلات بهائیان انگلیس با "دیوید کلی" ناظر تسلیحات کشتار جمعی سازمان ملل در عراق می گردد.
وی که عضو سازمان مخفی M16 انگلیس بوده توسط خانمی به نام تد پترسون که یک بهائی و مترجم زبان عربی و وابسته به سازمان سیا بوده است ،بهائی می گردد .
خانم پترسون بارها به عنوان مترجم زبان عربی به همراه دیوید کلی به عراق سفر می کرده است.
گزارش همین آقای دیوید کلی، وسیله ای برای توجیه آمریکا و انگلیس برای حمله به کشور مسلمان عراق گردیده که آثار سوء آن در نسل کشی ده ها هزارمسلمان و غیر مسلمان و تخریب و غارت اموال و خسارات جبران ناپذیر و جنایاتی عظیم بوده که هنوز هم ادامه دارد و تا قرن ها اثرات مخرب آن پا برجا خواهد بود.

تهیه کننده فیلم با این سؤال بزرگ روبرو می گردد که اگر بهائیان موظف به عدم دخالت در سیاست هستند چرا افرادی نظیر دیوید کلی و پترسون در مهمترین جریان سیاسی نظامی جهان معاصر یعنی حمله آمریکا و انگلیس به کشور مسلمان عراق دارای نقش کلیدی و تعیین کننده هستند؟!

جالب اینجاست که بعد از حمله نظامی به عراق مشاهده خود کشی اسرار آمیز دیویدکلی در حاشیه شهر لندن هستیم و در این میان نتیجه تحقیقات پلیس از محفل ملی بهائیان انگلیس که دیوید از اعضای آن بوده است نیز به اطلاع عموم مردم نمی رسد و این دو نفر هرگز موفق به ملاقات و مصاحبه با خانم پترسون هم نمی گردند!
بالاخره این دو نفر با متوسل شدن به بعضی بهائیان و با ارائه علاقمندی خود به بهائی شدن موفق می گردند به بعضی از طبقات زیرزمینی بیت العدل در تپه های شهر حیفا راه یابند ولی برای ورود به بعضی از طبقات کاملاً سری ومحرمانه آن هرگز موفق نمی شوند و سؤال بزرگ همچنان باقی است ولی به این نتیجه می رسند که بهائیت یک تشکیلات سری و مخفی سیاسی- نظامی- جاسوسی با پوشش مذهبی و دینی ظاهر فریب می باشد.

آمار واقعی بهائيان ايران (17)

کارشناسان تاکید نموده اند در طول دهه های گذشته هماره تشکیلات بهائی اصرار داشته است درآمار بهائیان بزرگ نمائی کندو تعداد آنها را بیشتر از آنچه هست نشان بدهد.در این کار البته مقصودی دارند که ما را فعلا به آن کاری نیست...
به این منظور به آنان در سر شماری ها دستور تشکیلاتی داده اند که در ستون "دین"یا درج نام "بهائی"کنند یا در ستون "سایر" ذکر شوند.با همه این تفاصیل و اصرارها،می بینیم نتایج بدست آمده از سر شماری عمومی سال های 1375 و 1385نشان می دهدآمار ادعائی آنها به هیچوجه صحت ندارد.مطابق آنچه در سایت رسمی مرکز آمار ایران آمده است ستون "سایر و اظهار نشده " در سال 1375 تعداد147295 نفر از 60055488جمعیت کل کشور(یعنی بیست و پنج صدم درصد در برابر نود و نه درصد و پنجاه و شش صدم درصد مسلمان)ودر سال 1385 تعداد 263199 نفر از 70472846جمعیت کل کشور (یعنی سی و هفت صدم در صد در برابر
نودونه درصد و چهل و سه صدم درصدمسلمان) بوده است!
ضمن آنکه این آمار هم شامل کلیه کسانی است که به هر دلیلی نخواسته اند دینشان را اظهار کنند که شامل همه دگر اندیشان اعم از کمونیست ها و توده ای ها و شیطان پرست ها و بودائی ها و سیک ها و بهائی هاو...می تواند باشد. اگر سهم بهائی ها از ستون "سایر و اظهار نشده "، پانزده در صد هم باشد شاید بتوان گفت آمار بهائیان ایران در سال 1375 و 1385 حدود25 و 40 هزار نفر تخمین زده شود نه سیصد هزار نفر ادعائی بیت العدل در اسرائیل.البته اگر تشکیلات بهائی این آمار را قبول ندارد می تواندآمار دقیق تسجیلی خود را منتشر نماید.
یک احتمال هم می تواند این باشد که بهائیان بر خلاف نظر بیت العدل،خود را مسلمان اظهار کرده باشند زیرا در طول این دهه ها دیده اند بخاطر این اصرار بیت العدل در بهائی نشان دادن خود ،متحمل رنج ها و محرومیت های شغلی و تحصیلی و اجتماعی شده اند و خود و خانواده شان را به زحمت بی نتیجه انداخته اند و لذا تصمیم گرفته اندعلیرغم نظر تشکیلات، خود را در سرشماری ها مسلمان اظهار کنند و راحت زندگی کنند.این امر البته در بهائیت سابقه هم دارد و طبق متون بهائی ،عبدالبها ءدر فلسطین خود را مسلمان جازده و در نماز جمعه مسلمین شرکت می کرده و خود را مقید به احکام اسلامی می نمایانده است تا راحت زندگی کند...
این احتمال بعید هم نیست زیرا بهائیان ایران ،خیری از این سری دستورات مشکل آفرین بیت العدل ندیده و ترجیح داده اند تظاهر به بهائیت نداشته باشندتا همچون مسلمین از مواهب اجتماعی بهره مندباشندو ابزار برنامه های تفرقه انگیز و مشکل زای بیت العدل نگردند...

نماينده شهرمان در مجلس از عملكرد دانشگاه آزاد دفاع كرد

سايت سولدوز يه خبری زده كه اگه درست باشه جز تاسف خوردن كاری نميشه كرد البته ما از نماينده شهرمون بيشتر از اين انتظار داشتيم اينم متن خبربه دنبال برپائی همايش ربع قرن دانشگاه آزاد اسلامی نماينده اين شهرستان به دفاع از عملكرد ضعيف اين دانشگاه غير انتفاعی پرداخت، عليرغم روشن نشدن ابعاد پنهان در برنامه های اجرايی وعمرانی اين دانشگاه وشهريه بالای آن وعدم كنترل فضای فرهنگی وبالاتر از آن ايجاد نارضايتی در بين مردم نماينده مردم در مجلس به دفاع از اين موسسه علمی(مالی) پرداخت  
     وی در اين همايش گفت: (خدمات دانشگاه آزاد اسلامي با ساير دانشگاه هاي غير دولتي قابل قياس نيست و ما براي بررسي آموزشي به کشورهاي مختلف، سفرهاي زيادي کرده ايم و به اين نتيجه رسيده ايم که دانشگاه آزاد اسلامي، خيلي مطمئن تر و ارزان تر از آن هاست چون محيط علمي و آموزشي ما (دانشگاه آزاد)سالم تر از ساير کشورهاست و اگر دانشگاه آزاد اسلامي نبود، معلوم نبود چه بلايي به سر جوانان کشورمان مي آمد.)

بخش شانزدهم:عباس افندی که بود(16)

دبير كل راز دوم را هم براي من بازگفت: - همان رازي كه وعده داده بود - من به ويژه پس از چشيدن شيريني راز اول در آرزوي دانستن آن بودم. راز دوم سند پنجاه صفحه اي بود كه در آن برنامه هايي براي در هم كوفتن اسلام و مسلمانان در مدت يك قرن آمده بود(97) به گونه اي كه پس از آن از اسلام تنها نامي باقي بماند. اين سند خطاب به مدير كل هاي وزارت و براي دست يابي به اين هدف تنظيم شده بود. اين سند چهارده بند داشت و به من هشدار دادند كه از اين سند به كسي چيزي نگويم و آن را كاملاً پوشيده دارم تا مسلمانان به مفاد آن آگاه نشوند و براي رويارويي با آن چاره اي نينديشند. خلاصه اين سند به شرح زير است:
1- همكاري جدي با تزارهاي روسيه براي دست اندازي به مناطق اسلامي همچون بخارا، تاجيكستان، ارمنستان، خراسان و توابع آن و همكاري جدي با آنها براي دست يافتن به اطراف مناطق ترك نشين هم مرز با روسيه.(98)
2- همكاري كامل با فرانسه و روسيه در برنامه ريزي همه جانبه براي در هم كوبيدن جهان اسلام از بيرون و درون. . .
4- برنامه ريزي براي پاره پاره كردن حكومت هاي اسلامي فارس و ترك به بيشترين پاره هاي ممكن. . . (بالكانيزه كردن امپراطوري عثماني) .
6- ساختن دين ها و مذهب هاي مختلف در كشورهاي اسلامي. . .
11- گسترش دايره دعوت به مسيحيت. . . »(99)
جانشينان بهاء الله «ميرزا حسينعلي» بهاء الله از همسراول خود پسري به نام عباس داشت و ازهمسر ديگرش نيز صاحب سه پسر شده بود. براساس توافقي كه در زمان حيات بهأالله انجام شد، قرار بود ابتدا عباس افندي، فرزند ارشد او، جانشين پدر شود و پس از او محمدعلي افندي، پسر بزرگ زن ديگرش، جاي او را بگيرد. اما با مرگ «بهاء الله » بين فرزندانش جدايي واختلاف افتاد و «محمد علي افندي» به همراه برادران و خواهرانش و پسرعموها همگي عليه عباس افندي (عبدالبهاء) پسر بزرگ بهاء الله شوريدندو زعامت او را گردن نگذاشتند. اما در نهايت او به جانشيني بهاء الله دست يافت و با عنوان
«عبدالبهاء » تا سال 1300 شمسي رهبري فرقه ضاله بهائيت را در دست داشت. «عباس افندي» روحيه اي محافظه كار داشت و همواره خود را «غلام بهاء» مي خواند. وي بشدت وابسته بود و هر روز خود را در ظل حمايت يك دولت قرار مي داد. او درابتدا وابسته به «روسيه تزاري» بود و از حمايت و پشتيباني اين دولت نهايت بهره برداري را مي كرد. زيرا دولت روسيه نخستين كشوري بود كه مرزهاي خود را به روي بهائيان گشود و با كمك هاي خود باعث ايجاد اولين معبد و «مشرق الاذكار» آنها در شهر «عشق آباد» شد.
وابستگي به روسها به هيچ وجه نزد بهائيان زشت و مذموم نبود. تا آنجا كه «عبدالبهاء» با تمام وجود در خدمت اهداف استعماري اين دولت قرارداشت و حتي براي آنها جاسوسي مي كرد. ماجراي جاسوسي رهبر بهائيان درجريان يك تحقيق آشكار شد و تا آن حد موجب خشم مقامات دولتي عثماني قرارگرفت كه جمال پاشا فرمانده كل قواي اين كشور تصميم به اعدام او گرفت. دراين زمان دولت انگلستان به صورت علني به حمايت از بهائيان برخاست و لرد بالفور - وزيرامورخارجه بريتانيا وصادركننده اعلاميه معروف «بالفور» پيرامون تشكيل دولت اسراييل - طي تلگرافي از ژنرال آلن بي فرمانده قواي انگليس در فلسطين خواست تا با تمام توان به حمايت از عبدالبهاء برخيزد.
عبدالبهاء تا سال 1917 و پيروزي انقلاب كمونيستي در پناه روس هاي تزاري بود و پس از آن خود رابه دامان انگليسي ها انداخت. به طوري كه وقتي نيروهاي انگليس دولت عثماني را در جنگ اول جهاني شكست دادند و وارد فلسطين شدند، فوراً «عبدالبهأ» را مورد لطف قرارداده و به او نشان عالي «پهلواني»- كه در شمار نشان هاي مهم دولت انگليس است - اعطا كردند و به خاطر خدماتش به دولت انگليس به وي لقب «سر» بخشيدند. از رهگذر اعطاي اين نشان و لقب بود كه عبدالبهاء لوح ويژه اي به زبان عربي درمدح انگلستان صادر كرد و ژرژ پنجم پادشاه وقت اين كشور را دعا نمود. متن ترجمه اين لوح به شرح زير است:
«بارالها سراپرده عدالت در اين سرزمين برپا شده است و من تو را شكر و سپاس مي گويم. . . پروردگارا امپراتوربزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفيقات رحماني ات مؤيد بدار و سايه بلند پايه او را براين اقليم جليل (فلسطين) پايدار ساز. . . »(100)
در اين ايام، اندك اندك حركت هاي استعماري در كشورهاي مسلمان آغاز شده بود و مردم اين كشورها تلاشهايي را براي رهايي آغاز كرده بودند. به دنبال آغاز اينگونه تحركات ضداستعماري در شمال افريقا و كشورهاي مستعمره فرانسه بود كه دولت فرانسه هم با هدف ايجاد اختلاف بين مسلمانان، از عباس افندي (عبدالبهأ) درخواست مي كند تا گروهي از مبلغين بهايي را براي تبليغ بهائيت به كشورهاي «الجزاير» و «مراكش» و «تونس» وجزاير مسلمان نشين اطراف افريقا اعزام دارد. (101) او تلاش زيادي در راه گسترش اين فرقه استعماري به كاربرد و مبلغيني را به نقاط مختلف جهان ازجمله امريكا فرستاد. از او نوشته هايي بجاي مانده كه از سوي بهائيان باعنوان «مكاتيب» چاپ شده است.
عبدالبهاء در سال هاي آخر عمر سفرهايي به آمريكا و اروپا كرد. او كه پس از انگليس خود را وامدار استعمارجديد مي دانست، در سفر به آمريكا خطاب به جمعي از دزدان انسان نما و اتو كشيده آمريكايي آنها را براي غارت منابع ايران چنين دعوت كرد:
«از براي تجارت و منفعت ملت آمريكا، مملكتي بهتر از ايران نه، چه كه مملكت ايران مواد ثروتش همه در زير خاك پنهان است، اميدوارم كه ملت آمريكا سبب شوند كه آن ثروت ظاهر گردد. »(102)
عبدالبها در سال 1300 هجري شمسي مرد و او را در «عكا» واقع در فلسطين اشغالي دفن كردند.
شوقي رباني
عباس افندي هنگام مرگ فرزند پسرنداشت. پس از مرگ او با قرارتازه اي كه گذاشته شده بود، رهبري بهائيان به نوه دختري او كه شوقي افندي نام داشت رسيد و وي بانام شوقي رباني سركردگي فرقه ضاله بهائيت را در دست گرفت. شوقي افندي كه بهائيان وي را «شوقي رباني» مي خوانند، در سال 1314 قمري به دنياآمد. پدرش ميرزا هادي شيرازي و مادر او ضيائيه دختر بزرگ «عباس افندي» است. شوقي افندي پس از مرگ عباس افندي وصيت نامه اي را بين «اغنام الله» (پيروان بهأ) توزيع كرد وخود راجانشين عبدالبهاء خواند، اما عده اي از بهائيان به سركردگي احمد سهرابي آن را تقلبي و ساختگي خواندند و اين گروه تحت عنوان «سهرابيان» از بهائيان انشعاب كردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
97- با گذشت يك قرن امروزه شاهديم تمام اين توطئه ها بي اثر شده و روند اسلام گرايي رو به رشد گرديده است.
98- در اين رابطه جاي پاي سفير انگليس در انعقاد قراردادهاي استعماري گلستان و تركمن چاي را مي توان مورد اشاره قرار داد.
99 -دست هاي ناپيدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرني، صص 76 و .77
100 -شوقي افندي، قرن بديع، جلدسوم، ص .299
101- عباس افندي، خطابات مباركه، جلداول، ص .33
102- عبدالبهاء ، خطابات مباركه، جلد 1، چاپ مصر، ص .32