آغاز ماجرا: فردي بنام مانا نيستاني كه
خود آذري زبان و اهل اردبيل است، و سابقه قلم فرسايي درروزنامه هاي زنجيره
اي دارد، در روز جمعه مورخه22/2/85در روزنامه ي ايران، در صفحه ي كودكان،
به مناسبت و بهانه ي فرارسيدن تابستان و زياد شدن حشرات موذي از جمله
سوسك، راه هاي مبارزه با آن را به كودكان ياد مي دهد. با يك قلم بي ادب ،
شديد ترين اهانت ها را – از لحاظ غذا، زبان و … - به سوسك انجام مي دهد.
متأسفانه دركنار اين نوشته، كاريكاتوري مي كشد و در آن نشان مي دهد
كه سوسك مي گويد: "NAMANA ". اين كلمه ي تركي موجب مي شود كه هر خواننده
اي فكر كند كه منظور نويسنده از كلمه ي سوسك، افراد آذربايجاني و ترك مي
باشد. به همين دليل، آن توهين ها متوجه ترك زبان ها تلقي مي شود.
عصر آن روز به شكل خيلي معني داري، ماهواره هاي
تلويزيونی اين نوشته را دست مايه ي تحريك احساسات ترك زبانان قرار مي دهند
و در23/2/85 در تبريز به اين نوشته، عكس العمل نشان داده مي شود. درادامه
برخي شهرهاي ديگر نيز اهانت به ترك ها را محكوم مي كنند . در روز چهارشنبه
27/2/85 روزنامه ي ايران از عموم مردم ترك و آذربايجاني معذرت خواهي كرده
و با نويسنده برخورد مي كند.
به دنبال اين ، تعدادي از نمايندگان مجلس و تعدادي
از وزرا، اين توهين را محكوم و خواستار بر خورد با نويسنده مي شوند و به
فاصله خيلي كم، درمورخه 2/3/85 روزنامه ي ايران توقيف مي شود.