هستي جان دخترم سلام

 

به نام خدا 

    دخترم هستي جان سلام، باز دلم مي خواهد حرف بزنم؛ برايت بگويم وبخندم، دوست دارم كنارم باشي و با دستان چروكيده ام از دستان كوچكت نيرو بگيرم.

   دخترم نمي داني پدر شدن يعني چه،‌زن و بچه يعني چه؟! اصلاً نمي تواني فكرش را بكني دخترم! چه روزهائي كه عصرها از روي نداري و بي چيزي در اطراف كوچه مان مي پلكيدم و جرأت آمدن به خانه را نداشتم! آخر شما بچه بوديد و من پدر، بچه هاي ديگرمي آمدند و دست پر از ميوۀ پدر را مي گرفتند؛‌ ولي من چه؟! دخترم نميداني معلم ابتدائي شدن با مدرك ديپلم و با آن حقوق اندك به همراه درس خواندن در دانشگاه آنهم با آن خرج بالا و البته در شهر غربت و رفت و آمد روزمره بين دو شهر چه بر سر باباي دوست داشتنيت درآورده بود!

    نمي دانم آيا مي تواني اينها را درك كني؛‌ آيا با قلب پر مهرت رنجهاي كم كم پدر را احساس  مي كني، عزيز دل بابا حالا تو براي خودت يك خانمي شده اي؛ از حال و هواي بچگانه درآمده اي و احساس بزرگي ميكني،‌ آنجا كه مادرت نيست برادر كوجكت را تيمار مي كني و ديگر فرق فقر و نداري و ثروت و مكنت را خوب مي داني؛ و خوب ميداني كه براي تربيت تو تا به اين سن پدر و مادر مانند شمعي فروزان خودسوزي كرده اند. قشنگ يادت هست كه مادرت شبها چه دردها از برايت كشيده و من!‌ و من چه كارها براي رفاه و سعادت تو كرده ام.     

    هستي من، اكنون وقت آن است كه رازهائي را كه پيش از اين نمي توانستم برايت فاش كنم خوب گوش كني. دختركم نميدانم در آن شهر غريب و در خوابگاهتان مشغول چه كاري هستي همين را مي دانم كه تو دانشجوئي و كارت درس! اكنون نيازهائي در تو پديدار شده كه كم كم جبران آنها از عهدۀ‌ ما خارج مي شود. نياز محبت، نياز عشق، نياز طلب، زندگي و ....

    خيلي وقتها شده كه دلت خواسته با پسركاني زيباپوش و زيبا روي سخن بگوئي، ولي به احترام خدايت از اين خواهش نفس سرپيچي و گذشت كرده اي. دلت مي خواست تو هم مانند آن دختر موطلائي خوش مَشرَب كه همكلاسيت است و قبلاً جريانات و دوستيهاي او با ديگران را به من گفته اي؛ لباسهاي فاخر بپوشي، سواريهاي آنچناني سوار شوي و دوست پسر داشته باشي، ولي باز اين تمناي نفست را بي پاسخ گذاشته اي و مرتب چادر سياهت را كه رنگش مثل چشمان زيبايت سياه است براي خود محافظ قرار دادي. آفرين دختر بابا، آفرين!

   هستي، نور چشم من،‌ مقاومت بكن؛ گول ظواهر را نخور استقامت زينب را بگير و با شور حسين به انتها برس‌؛‌ من و مادرت هم كمك مي كنيم، ريشخندهاي دختركان را به جان بخر و هراس نداشته باش كه:    

هر كه در اين بزم مقرب تر است

                                                  جام بلا بيشترش مي دهند

   مگذار چادرت با تونا آشنا شود،من و مادرت هم از دور كمكت ميكنيم؛ در تمام نمازهايمان در قنوت نمازمان، نترس كه عاقبت پايان كار با توست.

                                                                               پدرت

  خورشید امید

این الهادم لابنیه الشرک والنفاق

نگار من به کجائی دلم گرفته بهانه

بده بده به گدایت زخانه ات تو نشانه

بیا بیا تو امیدم به خوبی تو ندیدم

ز غیر تو چو بریدم شدم گدای شبانه

به اذن فاطمه از ره بیا بیا گل نرگس

بیا بیا توبه کعبه توئی تو صاحب خانه

یار مایی دلربائی یار مایی دلربایی

یابن زهرا کی میائی

  پان ترکیسم بهانه ای برای قدرت

بسم الله الرحمن الرحیم

هنوز در تب وتاب اهانت آشکاربه هو یت و زبان اصیل آذری غرق بودیم و از شوک این حادثه بیرون نیامده بودیم، که اینبار از سویی دیگر و از آن دور ها باز به ملیت و اصالت ما توهین شد. لااقل کمی انسانیت!، آذری ها هنوز در التهابند، هنوز در دردند، قومیت خود را در خطر می بینند، ومصداق بارز حب الوطن من الایمان را به منصه ظهور می رسانند آری آذری ها آذربایجان را، دریاچه ارومیه را، سهند را، سبلان را، تپه حسنلو را،تتخت سلیمان را، حیران را و ارسباران را و ...را هنوز دوست دارند. آخر! اینها از جان و ایمان آنها ناشی می شود، آخر خدا می گوید: دوست داشتن سرزمین و مهد تولد از ایمان است. آری می خواهند اینها را بگو یند، اما آیا گوشی صدای اینها را می شنود. آذری اصیل است، مردم اصیل از زادگاه خودجدا نمی شوند، مردم اصیل تن به بیگانه نمی سپارند،آنها ایران را دوست دارند. اما عده ای خدا نشناس باز توطئه می کنند، باز غوغا می کنند باز به چالش می کشانند، نمی دانم از چه رو اصرار دارندکه باز به زبان ریشه ما ضربه بزنند، نمی دانم چرا؟ چرا دوست دارند بگو یند ما ترکیم چرا دوست دارند بگو یند ما از نسل آتاتو کیم چرا؟چرا؟ مگر ما آذربایجانی نیستیم ؟ مگر همزبان کشور مسلمان نیستیم؟ چرا دوست دارند ما را به بابک خرم دین نسبت دهنداو که ازدواج محارم را حلال می دانست او که اصلا دین نداشت مگر نمی گوییم خرم دین؟ آری خرم دین یعنی نه دین اسلام بلکه هر دینی که در آن عیش و نوش باشد. چرا اصرار بر مسلمان بو دنش دارید ؟ اگر مسلمان است چرا نام هیچ رهبر معنوی و دینی را در کنار نام بابک نمی شنویم؟ چنانکه می گوییم کاشانی و مصدق ، خیابانی و ستار خان ! چگونه او خود را مسلمان مینامد (به زعم بعضیها) در حالی که هیچ یک از علمای تاریخ نامی از او به نیکی نبرده اند . وباز اینکه این چه توطئه ایست سخت و وحشتناک !؟   من آذریم اصالتم دینم  مکتبم  اجازه نمیدهند بابک خرم دین را با شیخ محمد خیابانی ، با ستارخان ، وبا سالار خان یکجا جمع نمایم، حریتم مرا از فشارها وگفته ها ودروغها نجات میدهد . گیرم که همه اشتباه میکنند من آذربایجانی تو آذری باید بایستیم هم از خود و تمسخر زبان خود دفاع کنیم وهم از تحریف رهبریت اصیل ومکتبی خود . رهبر ما ستارخان است رهبر ما شیخ محمد خیابانی است . مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر پدر ما مسلمان نیست ؟ ! مگر ریشه و بیخ ما مسلمان نیست ؟! مسلمان خودت را پیدا کن مگر امامان ما نگفته اند ( الموئمن کیس ) مومن زرنگ است . پس چرا بعضیها نمیبینند چرا عربده ورقص آن شرابخواران را در خارج وداخل کشور نمی شنوند؟ ، چرا آنها خوشحالند ؟ مگر این کارها وآشوبها نفعی به حال آنها دارد ؟ مگر ما چه میگوئیم که خارجی ها خوششان می آید ؟ چرا عکس گرگ و عکس ... را در تیراژ بالا ودر سایزهای متفاوت برایمان می فرستند؟ چرا آرم آنها گرگ است ؟ (  علامت پان ترکیستها گرگ است . خیلیها دلیل آنرا نمی دانند اما بنابه تحقیق صورت گرفته در زمانهای گذشته وقتی بین چینیها ومغولها (ترکها) جنگ در گرفته بود وچینیها داشتند پیروز میشدند ، گرگهای مغول به داد آنها آمده وچینیها را فراری دادند فلذا گرگ سنبل ترکهای مغول است )  چرا آرم آنها (لا اله الا الله  ویا علی ویا محمد نیست ) مگر مسلمان نیستند؟ پس کجاست نشانه های اسلام ؟ آیا اسلام به آنها میگوید کتابخانه علامه طباطبائی شهر را به آتش بکشند ؟ ! آیا اسلام به ما می گوید ... ؟  و آیا ... چه کسانی پشت ماجرا خوابیده اند ؟ همه ما در جریان انقلاب اسلامی دیدیم که بزرگان ورهبران انقلاب در داخل کشور بودند وتا زمانی که به اختیار خودشان بود از مرگ هراسی نداشته ودر میان مردم حاضر می شدند وامام نیز بود تا اینکه دولت ستمشاهی او را اخراج کرد . پس چگونه است که رهبران مثلا از جان گذشته پان ترکیسم ها صدایشان از آذربایجان می آید پس چرا اینجا نیستند؟ چرا از جان خود ترسیده وبه خارج گریخته اند ای رهبر ای کسیکه ادعای ریاست یک عده را داری تا خود تو از مرگ نگریزی وترسی نداشته باشی بدان که زیر دستانت از تو بهتر نخواهند شد . اصولا ایجاد یک تغییر (برای هر گروه ومکتب که باشد ) نیازمند بهاء است بهای انقلاب اسلامی قریب به 300 هزار شهید و نزدیک به 800 هزار جانباز است ، حال اگر قدرت پرداخت آنرا دارید بیائید به میدان ، از دور ایما ء واشاره ندهید که اثری ندارد. بیائید واگر نمی ترسید در راه آرمانتان کشته شوید . اینکه بنا به ادعای شما سعادت بزرگی است . آقای دکتر چهره گانی راه را به خطا رفته اید ملت آذری سرسخت تر از این است که با این بادها بلرزد . ما فرزندان شیخ محمد خیابانی هستیم . ما فرزندان ستارخان وسالار خان هستیم ، ما از نسل مدنی وسید علی قاضی هستیم ، ما از خاندان رسول ترک ومیرزا جواد آقای ملکی تبریزی هستیم ، ما از فرزندان سید علی حسینی خامنه ای هستیم ، نه ازطیف اشخاص کم مایه ای مانند شما خون کسانی که در حوادث آذربایجان ریخته شد به گردن شماست برای آخرت خود فکری بکنید برای رهائی از چنگال عذاب جهنم چاره ای بیاندیشید که آخر همه امور به سوی خداست .  

درخواست غیر قانونی نماینده شهرستان نقده از فرماندار

 

درخواست غیر قانونی نماینده شهرستان نقده از فرماندار

به دنبال انتخاب دکتر امینی فرد به سمت فرمانداری شهرستان نقده وبه دنبال تغییر وتحول در سمتهای اداری این شهرستان بعضی از ادارات این شهرستان هنوز بدون مدیر وبه صورت سرپرستی اداره میشود.  بنابه گزارش خبرنگار سلدوز از نقده به دنبال درخواست نماینده این شهر(  رسول پورزمان) از فرماندار برای انتصاب شخص مورد نظر وی به ریاست بعضی از این ادارات وتحدید استاندار به کشیدن وزیر مورد نظر به صحن مجلس در صورت عدم انتصاب شخص پیشنهادی وی فرماندار ازانجام این درخواست وی امتناع کرده است  بر همین اساس چندین ماه بود که این ادارات بدون رئیس مانده بودند.  

   

چرا خاتمی گفته بود سونامی اصلی یکسال بعد اتفاق خواهد افتاد
 

 

 بنا به اخبار رسیده بیشتر کارکنان روزنامه ایران از نیروهای دوم خردادی بودند لذا چند ماه قبل وزیر ارشاد با آگاهی از این مطلب در صدد خلع ید خود و مسئولیت خود از این روزنامه برامده ومسئولیت آنرا به دکتر الهام داده بود . همچنین بنا به گزارش خبرنگار سلدوز از نقده فرماندار این شهر در یک گفتگوی ویژه با خبرنگار مان اشاره به این نکته کرده بودند که  کلیه افراد در خواست کننده مجوز سخنران جلوی اداره ارشاد و افرادیکه برای میانجگری در این قضیه برای آزادی دستگیر شدگان به بیت امام جمعه رفته بودند معمولا از جریان دو خرداد بودند

 

افشاگری فرماندار نقده از عوامل واقعی حادثه سلدوز

افشاگری فرماندار نقده از عوامل واقعی حادثه سلدوز



 فرماندار نقده در یک گفتگوی ویژه با خبرنگار سلدوز پرده از ابعاد واقعه وعوامل اصلی حادثه سلدوز برداشت. آنچه میخوانید افشاگریهای فرماندار از حادثه میباشد .

بسمه ای تعالی

بنا به دلائل زیر ودلیلهای دیگری که بیان آنها فعلا مقدور نیست حادثه نقده یک حادثه از پیش تعیین شده وبرنامه ریزی شده وهمگام با سیاستهای استکبار جهانی وگروهکهای تجزیه طلب می باشد.

 1- برفرض فارس بودن نویسنده اصل شخصی بودن مجازات که در حقوق امروز اصلی مسلم است- باید فرد نویسنده را مقصر دانسته ، نه قوم فارس را . 2-  در شهرستان نقده گردانندگان تجمعات به جای یک تجمع اعتراض آمیز چهار تجمع را در روزها ومکانها وساعتهای مختلف وبا دروغ صدور مجوز از سوی فرمانداری ترتیب داده بودند که خود مقدمه ای برای شلوغی واحیانا اغتشاش وخرابکاری است .  3-  شعارهای داده شده در سه روز هیچ ارتباطی به نویسنده یا روزنامه ایران و کاریکاتور نداشت به طوری که حتی یک شعار بر علیه نویسنده وطراح کاریکاتور داده نشد وحتی یک شعار بر علیه روزنامه ایران داده نشد.  4- در مقابل شعارهای تجزیه طلبانه مانند یا مرگ یا قره باغ قطع ارتباط با ارمنستان و... داده شد .  5-  خود افراد تظاهرات کننده به مردم ترک زبان به وقیح ترین صورت توهین میکردند  و می گفتند : هر کس که بی طرف است از فارس هم ... این توهین متوجه ترک زبانها می شد چگونه میتوان پذیرفت که این افراد بر علیه توهین به ترکها قیام کرده بودند .  6-  سنگ پرانی پر حجم  جمعیت تجمع کننده به روی نیروهای انتظامی خود خبر از برنامه ریزیهای قبلی برای خنثی کردن تنها سلاح نیروی انتظامی وبسیج بود که سلاح اینها فقط باتوم وگاز اشک آور بود .    7- اسلحه گرم از سوی ماموران دولتی به کار گرفته نشده فقط در داخل فرمانداری نیروهای مسلح با تشخیص خودشان وبا احساس خطر  وبه استناد قانون به کارگیری اسلحه فقط دو نفر را در داخل فرمانداری از کمر به پائین مورد اصابه قرار دادند.  8-  افراد کشته شده در فاصله دور تر از فرمانداری و در خیابانهای اطراف به وسیله یک فرد از بین جمعیت وپیکان سفید رنگ ویک پژوی نوک مدادی مورد اصابه قرار گرفتند.9-  وهمان روز یک اسلحه کمری از بین تجمع کننده گان بر زمین افتاده بود که شش گلوله آن شلیک شده و گلوله هفتم بعد از اصابه سوزن عمل نکرده است این اسلحه هم اکنون در سپاه پاسداران نگهداری می شود .  10-  اعلام حمایت حزب منحله دموکرات از تجمع کننده ها 11-  هدایت مستقیم تجمع از سوی ماهواره های ضد انقلاب از جمله گون آز تی وی  ومجری آن  عبد اللهی 12-   ادعای محمود علی چهره گانی در ترکیه مبنی بر انتصاب شلوغیهای آذربایجان  13- قطعنامه صادر نشده جلوی اداره ارشادکه در سایت های معاند منتشر شده است و به غیر از بند اول که خبری سوخته بود هیچ ارتباطی به توهین به ترک ها و روز نامه ایران نداشت بند اول نیز خواستار توقیف روزنامه و برخورد با نویسنده بود که روزنامه ایران دو روز قبل از آن توقیف و نویسنده یک هفته قبل از آن مورد مواخذه قانونی قرار گرفته بود . 14- در این قطعنامه خواستار تغییر نامهای استانهای همدان،زنجان،قزوین حتی بعضی شهرهای کرد از جمله بیجار به آذربایجان شده و خواستار اداره فدراتیو(خود مختار)آن  شده بودند که همگی بیانگر افکار تجزیه طلبانه میباشد . 15-  کلیه افراد در خواست کننده مجوز سخنرانی جلوی اداره ارشاد و افرادیکه برای میانجیگری در این قضیه برای آزادی دستگیر شدگان به بیت امام جمعه رفته بودند معمولا از جریان دو خرداد بودند . 16-  رئیس محترم  اداره ارشاد 8 ساعت قبل از آتش زدن اداره ارشاد طی نامه کتبی موضوع آتش زدن آن اداره را به فرمانداری گزارش داده اند . 17-  اصل هسته این جریان تجزیه طلبانه و هدایت شده از خارج مرز ها بود ولی اکثریت مردم نقده بویژه جوانان از این موضوع بی اطلاع بوده و آنها  فریب گردانندگان این تجمع را خورده بودند که می گفتند برای حمایت از زبان ترکی و با اخذ مجوز از فرمانداری این تجمعات برگزار می شود .18- جاهای آسیب دیده خود بیانگر ماهیت این حرکت می باشد:

الف-  اموال سازمان تبلیغات اسلامی 70 % منهدم شدند. ب-  اداره ارشاد حدود 50 %. پ- یک کتابخانه که بزرگترین کتابخانه آموزش و پرورش بود 100 % در آتش سوخت ت- حوزه علمیه دو بار تهدید به حمله و آتش زدن شد. ث-  شیشه های موزه و یک مسجد  شکسته شد. ج- فرمانداری مورد هجوم واقع شد بقیه جاها در حد شکستن شیشه و متحمل خسارات جزئی شدند.  بااین تحلیل می توان در یافت که افراد مهاجم و آشوب گر با نهاد های فرهنگی و علمی نظام مسئله داشتند و آنها را مورد هدف قرار دادند. 19-  تعدادی از دستگیر شدگان از اعضای فعال حزب منحل شده دموکرات و گروهک پژاک  می باشند.

 دولت احمدی نژاد مصمم است که به این جریانات توجهی نکرده و با شتاب بیش از گذشته مشغول خدمات رسانی صنفی به مردم شریف ایران بویژه  آذربایجان باشد و طرحهای عمرانی و ا شتغال زا را  یکی پس ازدیگری با قدرت به اجرا در خواهد آورد بطوری که در سلدوز درشش نقطه مشغول احداث جاده می باشیم و یکی از آنها قطعه اول جاده محمدیار – نقده میباشد و جاده حیدر آباد به نقده در حال تکمیل است کارگاههای کوچک اقتصادی  زود بازده و کار آفرین در شهرستان با شدت هر چه تمام تر ادامه خواهد یافت.    

فرماندار نقده